• وبلاگ : عشق مرده
  • يادداشت : /
  • نظرات : 3 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سياوش 
    دو تا گلدون‌ْ خالي روي طاقچه ي شکسته
    دو تا تکه قالي رو زمينِ ، نيمه بسته


    يه پرنده روبروم داره آواز مي خونه
    قصه ي عشقِ منو فقط اونِ که مي دونه


    خاطره هام مردن اونا پيش من نموندن
    پنجره هام بستن رو به کوچه باز نموندن


    خونه ي خاليه من صوت و کور و بي صداست
    اين دلِ خسته ي من با غما يه آشناست

    * * *

    دو تا راهِ بن بست يه خيابونِ خراب
    دو تا کوچه خاکي يه خرابه و سراب


    خونه ي چوبي من سرد و تاريک مونده
    سينه ي غمگينم پيشِ غم جا مونده


    ديگه اينجا جاي من نيست دارم از غُصه مي ميرم
    قسمتم ديگه نشد تا که باز تو رو ببينم


    رفتيو اين دلِ من از دلت حالا جداست
    اي خدا بهم بگو خونه ي عشقِ من کجاست


    * * *


    توي تقديرم نوشته تا بايد تنها بمونم
    بي صدا و دل شکسته شعرِ تنهايي بخونم



    تنهايي براي من تُو خونه شده يه عادت
    واسه من معني نداره ديگه اين گذشتِ ساعت